ارزيابی و انتخاب اولويتهای بازار هدف
- بوسیله: مدير سايت
- دسته: بازار، بازاريابي ، مديريت بازاريابي
- تاریخ:
- بازدید: 8919
بازارهدف|انتخاب بازار هدف|اولويت هاي بازار هدف|ارزيابي بازار|آناليز بازار|بازار رقابتي
ارزيابي و انتخاب اولويتهاي بازار هدف
استفاده از مدل مراحل تغيير
1- پيش تامل (Precontemplation):
«در اين مرحله مردم معمولا قصد تغيير رفتار خود را ندارند و مشکل خود را انکار ميکنند.» به عنوان مثال در تلاش براي متقاعد کردن والدين براي شرکت در مشاوره شغلي و درخواست شغل، افراد در مورد آن جدي نبودند. آنها قبلا اين روش را امتحان کرده بودند و اعتماد کمي داشتند که با اين روش شغل مورد علاقه خويش را پيدا کنند و يا حقوق کافي دريافت نکنند. آنها به جاي ادامه دادن به دريافت کمکهاي مشاورهاي، ترجيح ميدادند در شغلي فعاليت کنند که در همان شرايط فعلي نيز براي آن مناسب باشند. آنها فکر ميکردند که مشاوره شغلي اتلاف وقت است.
2- تامل (Contemplation):
«در اين مرحله مردم به داشتن مشکل اقرار کرده و به طور جدي به حل آن فکر ميکنند. آنها خواسته يا تقاضايي دارند و به ارضاي آن فکر ميکنند.» افراد اين زيرمجموعه يک شغل ميخواهند و فکر ميکنند که مشاوره شغلي ايده خوبي براي اکثر مردم است، ولي آنها نگرانند که شکست بخورند. چون شرايطشان بسيار خاص است. آنها نگرانند که مشاوره کمکي نکند و ممکن است هنگام دعوت به شرکت در مشاوره، بهانه آورند يا ممکن است به دليل ترس از رد شدن، فرصتهاي شغلي را دنبال نکنند.
3- آمادگي/اقدام (Preparation/In action):
«بيشتر مردم در مرحله آمادگي در حال برنامهريزي براي اقدام هستند و آخرين تطبيقها را پيش از شروع تغيير رفتارشان اتخاذ ميکنند.» افراد اين زيرمجموعه به شرکت در جلسات مشاوره علاقهمند هستند و منتظر آغاز آنها هستند، اما زيرمجموعه بزرگي از اين فرآيند براي آنها تازگي دارد. بسيار محتمل است که در کلاسها شرکت کنند. حتي تاريخ کلاسها را هم در تقويم خود علامت ميزنند.
4- نگهداشت (Maintenance):
«در طول مرحله نگهداشت، افراد تلاش ميکنند تا دستاوردهاي حاصل شده در مراحل قبل را تحکيم کرده و از بازگشت جلوگيري ميکنند.»افراد اين زيرمجموعه کار درخواست براي مشاغل را آغاز کرده و چند پيشنهاد خوب بالقوه مييابند. آنها تمايل زيادي به شرکت در جلسات مشاوره نشان ميدهند، چرا که فکر ميکنند مشاوره به آنها شانس گرفتن يک شغل عالي را ميدهد. شغلي که حقوق بيشتر، ساعات کاري مناسبتر و فرصتهاي بيشتري براي پيشرفت داشته باشد.
بسياري از بازاريابان اجتماعي، بر اساس نرخ بازگشت سرمايه، دو تا از اين چهار زيرمجموعه را براي صرف منابع، جذابتر ميدانند: افرادي که در مرحله تامل هستند و آنها که در حال آمادگي/اقدام به سر ميبرند. آنها که در تامل هستند افکارشان نسبت به هدفي که ما در سر داريم باز است (شرکت در جلسات مشاوره شغلي و درخواست شغل) و به اندازه افراد مرحله پيش تامل به تلاشهاي انگيزشي و تغيير ذهني نياز ندارند و مسلما افراد مرحله آمادگي/اقدام، تمايل خود را نشان دادهاند و تنها از يک همراهي کوچک نتيجه مثبت خواهند گرفت. با رويکرد اولويتبندي، ميتوانيد استدلال کنيد که افرادي که در مرحله نگهداشت هستند اولويت پايينتري براي تخصيص منابع دارند. چرا که آنها توجه کمتري نياز دارند تا قصد خود را براي اشتغال دنبال کنند. (مانند تماسهايي جهت يادآوري)
استفاده از مدل «فاکتورهاي چندگانه» (Multiple Factors)
نه فاکتور براي ارزيابي زيرمجموعهها در مقايسه با يکديگر و اولويتبندي سيستماتيک زيرمجموعههاي بازار:
1- سايز زيرمجموعه (Segment Size): چه تعداد افرادي در اين زيرمجموعه هستند؟ اين تعداد چند درصد از جمعيت است؟
براي زيرمجموعههاي مورد بررسي پروژه، چند نفر بيخانمان هستند و هر زيرمجموعه چند درصد از کل جمعيت بيخانمان کشور را تشکيل ميدهد؟
2- وقوع مشکل (Problem Incidence): چه تعداد از افراد موجود در اين زيرمجموعه مايلند رفتار فعلي را حفظ کنند يا به عبارت ديگر مايل نيستند رفتار مطلوب داشته باشند؟
براي هر زيرمجموعه متوسط زماني که بيخانمان بودهاند چقدر است و چند بار بيخانمان بودهاند؟ چند درصد از هر زيرمجموعه به سرپناه اورژانسي يا انتقالي در برابر بيسرپناهي دسترسي دارند؟
3- شدت مشکل (Problem Sverity): سطح فقر در اين زيرمجموعه چقدر است؟
اين گروه بيخانمان چقدر فقيرند؟ چند درصد از هر زيرمجموعه در فقر مطلق، فقر متعادل و فقر نسبي، به سر ميبرند؟ چند درصد در برابر سقوط مجدد در فقر آسيبپذير هستند؟
4- بيحمايتي (Defenselessness): افراد موجود در اين زيرمجموعه تا چه حد ميتوانند از يکديگر مراقبت کنند، به جاي اينکه محتاج ديگران باشند؟
زيرمجموعههاي مورد نظر، به لحاظ سلامتي، آموزش، مهارتهاي شغلي، درآمد و ديگر شرايط فردي مانند حمايت خانوادگي، چطور ارزيابي ميشوند؟ کدام گروه بيشترين شانس موفقيت را بدون کمک شما دارد؟
5- قابليت دسترسي (Reachability): آيا اين زيرمجموعه مجموعهاي است که بتوان به سادگي آن را شناسايي کرد و به آن دسترسي داشت؟
آيا کشف مردم بيخانمان در اين زيرمجموعه با راندمان کافي اتفاق ميافتد؟ ميتوان به طور موثر با آنها رابطه برقرار کرد؟ آيا اين افراد در پاسخگويي به استراتژيها و اقدامات مشابه به اندازه کافي مشابه يکديگر هستند؟
6- آمادگي براي تغيير (Readiness to Change): افراد اين زيرمجموعه تا چه حد براي تغيير آمادهاند؟ تا چه حد قادر به اين تغيير هستند؟ و تا چه حد عزم خود را براي آن جزم کردهاند؟
چند درصد آنها در مرحله پيش تامل، تامل، آمادگي/اقدام و نگهداشت قرار دارند؟ کدام گروه کمترين تعداد افراد را در مرحله پيش تامل دارند؟
7- هزينههاي دسترسي و خدمتدهي (Incremental Costs to Reach and Serve): هزينههاي برآورد شده براي دسترسي به افراد اين زيرمجموعه در مقايسه با زيرمجموعههاي ديگر چقدر است؟ هزينههاي اثرگذاري بر آنها چقدر است؟
براي هريک از زيرمجموعههاي بيخانمان، آيا همين خدمات، خود به خود به آنها ميرسد و مورد استفاده قرار ميگيرد يا افراد به خدمات بيشتر يا حتي خدمات جديدي در کنار خدمات فعلي نياز دارند تا اثربخش باشد؟
8- قابليت پاسخ دهي به آميخته بازاريابي (Responsiveness to Marketing Mix): تا چه حد محتمل است که اين زيرمجموعه به استراتژيهاي بازاريابي اجتماعي (محصول، قيمت، محل و ترويجات) پاسخ مثبت دهند؟
آيا اين زيرمجموعه از خدماتي مانند آموزش شغل، مديريت خشم، درمان اعتياد (الکل و دارو) و مشاوره سلامتي رواني استقبال خواهند کرد؟ آيا به انگيزندههاي بالقوه و قابلانجام مانند غذاي مجاني، پاسخ مثبت خواهند داد؟ آيا به خدمات دسترسي دارند؟ آيا موانع جدي ذهني، زباني، اياب و ذهابي يا ديگر موانع براي اثربخشي موفق، وجود دارد؟
9- قابليتهاي سازماني(Organizational Capabilities): پرسنل ما تا چه حد متخصص اند؟ دسترسي به منابع بيروني براي کمک به توسعه و اجراي فعاليتهاي لازم، براي اين زيرمجموعه چقدر است؟
براي خدمت دهي به اين زيرمجموعه چه منابعي لازم است؟ آيا دسترسي به ديگر افراد و همکاران براي خدمتدهي کافي به اين زيرمجموعه، لازم است؟ احتمال اينکه بتوان تامين اين منابع را تضمين کرد چقدر است؟
تصديق ميکنيم که دسترسي به دادههاي مورد نياز براي پاسخ دادن دقيق به اين سوالات براي همه زيرمجموعهها، واقعا کار ايده آلي است و تحقيق و توسعه براي اين برآوردها يک فعاليت پرچالش است. البته نتايج گرانقدر اين فعاليت را نيز در نظر بگيريد، همان طور که در «مورد کاربردي»1
آمده است.
استفاده از مدل «نگاشت فقر»
(Poverty Mapping)
بانک جهاني (World Bank)، نگاشت فقر را اينطور تشريح ميکند: نمايش نموداري و تحليل شاخصهاي رفاه و فقر، در منطقهاي خاص[9]. شاخصهاي بازار ماکرو (مانند متوسط سطح فقر در يک ناحيه جغرافيايي) اغلب تفاوتهاي مهم بين بازارهاي ميکرو را ناديده ميگيرد (مانند همسايهها). نگاشت فقر شاخصهاي اقتصادي و اجتماعي قابلدسترس را براي يک ناحيه جغرافيايي، به هدف جايابي فقرا، ثبت شرايط آنها و شناسايي عوامل فقر در آن ناحيه، تحليل ميکند. نتايج اين تحليل اغلب در قالب يکسري نمودار که شامل محور زمان از يک سال تا سال ديگر هستند، نمايش داده ميشود.
سري زماني ميتواند نشان دهد که چگونه شرايط فقر يک محله بهتر يا بدتر ميشود. يا اينکه چگونه گروهي از مردم فقير يک محله از فقر خارج ميشوند يا اينکه چطور گروهي ديگر بيشتر به اعماق فقر فرو ميروند. وقتي که يک منطقه جغرافيايي (کشور، منطقه، شهر يا روستا) به وسيله سطوح فقر نگاشته ميشود، شما ميتوانيد خيلي سريعتر و با دقت بيشتر نواحي در اولويت براي اقدام و توسعه را انتخاب کنيد. وقتي که آمار فقر را با ديگر دادههاي حاصل از ارزيابيهاي محلي (دادههايي مانند دسترسي به خدمات، در دسترس بودن و شرايط منابع طبيعي، حملونقل و شبکههاي ارتباطات) ترکيب کنيم، ابزار نگاشت فقر قويتر خواهد شد.
نمودارهاي فقر چگونه ساخته ميشوند؟
اطلاعات ارزيابيشده، از منابع مختلفي مانند دادههاي آماري جمعيت، پرسشگريهاي خانوار که براي اندازهگيري شاخصهاي درآمدي (مانند سرانه درآمد هر فرد) به کار ميروند و شاخصهاي رفاه (مانند اميد به زندگي، مرگ و مير کودکان و بيسوادي)، به دست ميآيند. منبع حياتي ديگري براي اطلاعات، دادههاي اجرايي هستند.
براي مثال اطلاعات راجع به شبکه حملونقل يک روستا و کيفيت آن ميتواند مسافت يا زمان حرکت مردم براي رسيدن به کالاها و خدمات اساسي مانند مدارس، مراکز درماني، آب سالم و بازارها را تخمين بزند. منابع حياتي ديگر، مخصوصا براي تعيين اقدام مقتضي، منابعي هستند مانند اطلاعات مربوط به فاکتورهاي محيطي مثل ميزان باران و شرايط کشاورزي. اين منابع جهت ايجاد سيستمهاي پايش و برآورد کفايت منابع غذايي، مورد استفاده قرار ميگيرند. گاهي اوقات، شاخصهاي مختلف جهت ايجاد يک شاخص (مانند شاخصي که متشکل از اميد به زندگي، بيسوادي و درآمد است)، با هم تلفيق ميشوند .
سيستمهاي اطلاعاتي جغرافيايي (GISs) که تنها به وسيله برنامههاي نرمافزاري امکان ايجاد دارند، براي ساخت نمودارها و تحليل همزمان اطلاعات دريافت شده از منابع مختلف به کار ميروند. مشروط بر اينکه اين منابع، مختصات جغرافيايي يکساني داشته باشند.
نمودارهاي فقر به چه کار ميآيند؟
اين نمودارها ابزارهاي بصري قدرتمندي در نمايش اطلاعات پيچيده در قالبي ساده و قابلفهم، مخصوصا براي افراد غيرمتخصص هستند. آنها ميتوانند به درک عوامل فقر کمک کنند؛ چرا که همزمان و در کنار هم، معلولها (مانند درآمد، وقوع بيماريها، ثبت نام در مدرسه) و علتها (مکان مدارس، شرايط منابع طبيعي، دسترسي به خدمات دولتي) را نمايش ميدهند.
خلاصه: کدام مدل بايد انتخاب شود؟
اين فصل پنج مدل براي ارزيابي زيرمجموعهها معرفي کرد. از مدلي که تنها از يک فاکتور عمده استفاده ميکند گرفته، تا مدلهاي پيشرفتهتري که طبيعتا چند فاکتوري هستند:
1- استفاده از مدل «سطح فقر»
2- استفاده از مدل «سيستم ارزيابي خدمات پزشکي»
3- استفاده از مدل «مراحل تغيير»
4- استفاده از مدل «فاکتورهاي چندگانه»
5- استفاده از مدل «نگاشت فقر»
ما مدل فاکتورهاي چندگانه را مانند مدل نه گانه اندرسون، توصيه ميکنيم: سايز، وقوع مشکل، شدت مشکل، بيحمايتي، قابليت دسترسي، آمادگي براي تغيير، هزينههاي دسترسي و خدمتدهي، پاسخدهي و قابليتهاي سازماني. اگر چه اين نه فاکتور براي اکثر موقعيتها قابلاستفادهاند، اما شما ميتوانيد براي شرايط، فاکتورهايي را حذف يا اضافه کنيد (مانند لحاظ کردن اولويت يک اهدا). اضافه بر اين ما توصيه ميکنيم که زيرمجموعهها را بر نمودارهاي فقر بنگاريد.
مدل فاکتورهاي چندگانه، دادههاي بيشتري نسبت به مدلهاي ديگر نياز دارد، که مسلما تهيه و تحليل دقيق آنها سخت است و اغلب به منابع و زمان بيشتري براي کامل شدن نياز دارد. به هر حال اين مدل مزاياي بسياري دارد. شما ميتوانيد مطمئن باشيد که ليست جامعي از فاکتورهاي تصميمگيري را لحاظ کردهايد. ميتوانيد با قدرت، نتايج اولويتبندي را ارائه کنيد؛ چرا که شما تصميماتتان را به پشتوانه دادههاي عيني محکم کردهايد. اين کمي کردن فاکتورها، ميتواند در امر تخصيص منابع نيز مفيد واقع شود (مقولهاي که بيشتر از همه بحث برانگيز است، مخصوصا براي سازمانهاي عمومي).
پس از آن ما استفاده از مدل نگاشت فقر را براي جايابي و يافتن زيرمجموعههاي در اولويت توصيه ميکنيم. اين مدل مراوده استراتژيهايتان را با تصميمگيرندگان و همکاران، آسانتر ميکند؛ چرا که درک شفافي از مکان تمرکز فعاليتهايتان در يک ناحيه جغرافيايي به شما ميدهد. همچنين ما اين واقعيت را دوست داريم که شما ميتوانيد به طور همزمان فاکتورهاي محيطي و ديگر عوامل فقر را در يک نمودار، پوشش دهيد و استراتژيهاي مورد نياز را به خوبي استخراج کنيد (مانند بهبود دسترسي به امکانات درماني). در نهايت شما ميتوانيد با اميدواري پيگيري کنيد، به سرمايهگذاران، همکاران و تصميمگيرندگان گزارش دهيد (خط به خط نمايش دهيد) و در يک مسير بصري قوي، به پيش رويد.
مورد کاربردي 1
ائتلاف استان «واتکام» براي بيخانمانها:
ارزيابي و اولويتبندي زيرمجموعههاي بازار
«بــرنامـــه اصــلاح شـــده ده سالــه»
(Revised 10-year Plan) براي از بين بردن بيخانماني استان واتکام در سال 2008، همانطور که از نامش پيدا است، يک جهش از تمرکز بر استراتژيهاي اورژانسي،
به سمت استراتژيهاي بلندمدت و پيشگيري از بيخانماني است.
اين رويکرد تغيير سيستمي، همه گروههاي بيخانمان را تحتتاثير قرار داده و بازده زيرساختهاي فعلي خانهدهي به بيخانمانها را بالا ميبرد. زيرساختهايي مانند خانههاي با اجاره بهاي کم، خانههاي انتقالي و پناهگاههاي اورژانسي. در عين حال اين رويکرد با لغو کردن اعطاي خانههاي سازماني پرهزينه به برخي افراد، باعث پسانداز پول هم ميشود.
شرح زيرمجموعهها
روش قديمي مديريت بيخانماني، بارها بر اساس خصوصيات جمعيت شناختي و مطابق با علايق برخي سازمانهاي خدماتي غيرانتفاعي، به بيخانمانها خدمت دهي کرده است (بازماندگان وقايع طبيعي، خانوادههاي داراي نوزاد و نوجوانان). درخواست اجتماعي براي خدمتدهي به همه زيرمجموعههاي بيخانمان، چالش هزينههاي اين خدمات را، در برابر برنامهريزان قرار داد. استفاده از همان دستهبندي قديمي، ساده بود، ولي اين روش دو عيب داشت. اول اينکه اين روش طرفداري از زيرمجموعههاي خاص را تشديد ميکرد که ائتلاف درصدد امتناع از آن در آينده بود و دوم اينکه تفاوت ميان موانع خانه دار شدن را در زيرمجموعههاي مختلف، ناديده ميگرفت.
يک روش سودمندتر و رويکرد عمليتر به زيرمجموعهبندي بازار خدمات بيخانمانها، تقسيمبندي بيخانمانها بهوسيله اندازه موانع خانهدار شدنشان است. مزيت اين روش تقسيمبندي بازار براساس هزينههاي نسبي ورود به هر زيرمجموعه است. اين کار برنامهريزي براي خدمات و پيشبيني دقيق هزينهها را تسهيل ميکند. مرکز خدمات بيخانمانهاي استان واتکام، زيرمجموعهبندي زير را براي برنامهريزي و ارائه خدمات
استفاده ميکند.
- زيرمجموعه «درخطر» (At Risk) زيرمجموعهاي است نزديک خطر بيخانماني، ولي اعضاي آن هنوز بيخانمان نيستند.
اعضاي اين زيرمجموعه در حال تجربه يک فشار هستند، مانند يک بيماري که باعث ميشود کار نکنند يا از هم پاشيدن خانوادهها يا کمبود درآمدي که آنها را از پرداخت
اجاره بها باز ميدارد. در اغلب موارد، يک کمک مالي يکباره، تمام چيزي است که براي جلوگيري از وقوع بيخانماني اين افراد مورد نياز است.
- زيرمجموعه «بي خانمانهاي اميدوار» (Homeless with Hope) در حال حاضر بيخانمانند، اما موانع کم يا متعادلي بر سر راه خانه دارشدن دارند. براي مثال آنها مهارتهاي شغلي دارند، اما براي مدت طولاني بيکار بودهاند.
آنها ممکن است تحتتاثير همخانه بودن با فرد يا افراد ديگري، تضعيف شده باشند يا در يک بنگاه اورژانسي يا خانه انتقالي زندگي کنند. يک کمک ثانويه مانند يارانه اجاره کوتاهمدت و يک مقدار مديريت موارد خاص براي کمک به تثبيت خانههاي دائمي و جديد براي اين افراد کافي است.
- زيرمجموعه «بي خانمانهاي ديرينه» (Chronically Homeless) موانع بزرگي بر سر راه خانه دار شدن
برچسب ها :ارزيابي بازار هدف، انتخاب بازار هدف،ارزيابي و انتخاب اولويتهاي بازار هدف،?
خط تولید ، خدمات فنی و مهندسی ،کارخانه تولید ،خط تولید لوله پنج لایه pex،خط تولید لوله پکس ،محصولات پلیمری ،صنعت پلیمر ، محصولات لاستیک و پلاستیک ، ماشین آلات تولید ،راه اندازی کارخانه ، نصب و راه اندازی خط تولید ، مشاوره صنعتی ، مشاوره تولیدی ،سرمایه گذاری صنعتی و تولیدی ، طرح توجیهی ، پروژه صنعتی ، سازنده خط تولید ،سازنده ماشین آلات ،اکسترود تولید ،سازنده اکسترودر تولید ،اکستروژن ،سازنده_دستگاه تولید لوله پنج لایه ،پلیمر ،تکنولوژی تولید ،فرآیند تولید ،تجهیزات صنعتی،
خط توليد پروفيل در و پنجره upvc، خط توليد داکت برق، خط توليد پنل ديوارپوش ، پانل ديواري و سقف کاذب pvc، خط توليد لوله پليکا PVC، خط توليد لوله تک لايه PEX ،خط توليد لوله پنج لايه کامپوزيت آلومينيوم و پکس PEX AL PEX، خط توليد لوله يک لايه وچند لايه پلي اتيلن و پلي پروپيلن و پکس PP,PE,PEX، دستگاه لمينيت پانل، دستگاه هات استمپ پانل PVc خط UV ، هاي لايت يا براق پانل
,p production line FIVE LAYER PIPE ,PEX FIVE LAYER PIPE ,PIPING_PEX ,TUBE PEX ,PEX piping, ,PEX_AL_PEX ,PEX PIPE ,PEX_TUBE,production line ,PRODUCTION LINE POLYMER ,Trading Company, ,Production plan ,Industrial design ,Production Project ,Industrial project ,Technical Services ,Engineering services ,production technology ,Production Process ,Industrial equipment ,Machinery, ,Machine ,Setup Factory ,Installation production line Industry,Extrude,extrusion ,Industrial, ,Manufacturer production line, Manufacturer machines and machinery, #pex_pipe_production_line,
,Pex pipe machinery, Pex pipe machine, FIVE LAYER PIPE , ، PIPE PEX-AL-PEX ، pex five layer pipe production line, pex piping production machine pex pipe، pex tube machinery، PEX tubing، PIPE MANUFACTURE pex-al-pex-pipe-five-layer-production-line-machinery-machine- piping-tubing-tube-ManufacturerEX-AL-PEX PIPE production machine|pex five layer pipe production line| piping machinery| tube tube|PEX tubing| tubing MANUFACTURE FIVE LAYER PIPE , , PERT ، PIPE PEX-AL-PEX ،pex pipe , pex five layer pipe production line, pex pipe production line pex، pex piping ، pex pipe mashinery، PEX PIPE MACHINE،PEX AL PEX PIPE
خط توليد لوله پنج لايه و تک لایه آلومینیوم و پکس pex ، ماشین آلات توليد لوله پنج لایه و تک لایه پکس PEX ، دستگاه تولید لوله هاي پنج لايه ، کارخانه تولید لوله پنج لایه PEX ، خط تولید لوله تک لایه PEX , PERT خط-تولید-دستگاه-لوله-پنج-لایه-پکس-آلومینیومخط توليد لوله پنج لايه و تک لایه کامپوزیت آلومینیوم و پکس pex ، ماشین آلات توليد لوله پنج لایه و تک لایه پکس PEX ، دستگاه تولید لوله هاي پنج لايه ، کارخانه تولید لوله پلي اتيلن PEX ،